سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اجرا قانون

نظر

 

عنوان آمریکایی درام پلیسی دانمارکی "اجرا قانون" بیش از آنکه مبهم باشد، نامشخص است. در خارج از ایالات متحده، "اجرا" به عنوان "شورتا" منتشر شد، که یک متن مقدماتی توضیح می دهد که اصطلاح عامیانه عربی برای "پلیس" است. "اجرا" جایی برای برخی تفسیرها باقی می گذارد، اگرچه به وضوح نشان می دهد که عوامل فرهنگی یا محیطی منبع واقعی تعصبات نژادی به تصویر کشیده شده در این تریلر محاصره هستند. ما دو پلیس دانمارکی را دنبال می کنیم که سعی می کنند از محله یهودی نشین    Svalegarden در طی یک شورش مسابقه ای که توسط وحشیگری پلیس آغاز شده بود، خارج شوند. بنابراین رویدادهایی که رخ می دهند فقط به عنوان انعکاس رویدادهایی مهم هستند که قبلاً رخ داده اند و اکنون باید آنها را در نظر گرفت.

در هر صورت، عنوان «اجرا» سطحی از نسبیت اخلاقی (یا پیچیدگی روانی) را نشان می‌دهد که فدریک لوئیس هوید و آندرس اولهولم، نویسنده/کارگردان مشترک، هرگز آرزوی آن را ندارند. مسلماً، با توجه به محوریت و خط سیر داستان، جایی برای چیزی جز یک نوع همذات پنداری ساده با شخصیت های Hviid و Olholm وجود ندارد. این فرد رنگین پوست خوب است زیرا می‌خواهد ضدقهرمانان سفیدپوست ما را نجات دهد (و در نتیجه ببخشد)، اما این یکی بد است زیرا او منحصراً با خشونت قفسه سینه تعریف شده است. و وقتی فیلم تمام می‌شود، هیچ چیز حل نمی‌شود که سازندگان فیلم کنار نرفتند یا آن را به چند نماد غیرقابل قبول امید برای آینده‌ای عادلانه‌تر تقلیل دادند. اگر خطی است که می‌خواهید بخرید، ممکن است «اجرا» را دوست داشته باشید. در غیر این صورت چیز زیادی در اینجا برای تغییر نظر شما وجود ندارد.

"اجرا" با گزنه کردن بینندگان با تصاویر مرد جوان مسلمان در خفه شروع می شود. "نمیتونم نفس بکشم!" او گریه می کند. "بی حرکت بمان!" می گوید پلیس اگر این تصویر نتیجه سکانس آغازین فیلم نبود، این ضربه ضعیفی نبود: ما قبل از دیدن مرد جوان گریه های او را می شنویم، زیرا وقتی صحنه شروع می شود، دوربین در راهرو است، درست بیرون از خانه. نمایی از اتاقی که این صحنه ناراحت کننده در آن اتفاق می افتد. بنابراین وقتی می بینیم چه کسی فریاد می زند "نمی توانم نفس بکشم!" آن خط فقط به طور مؤثر بینندگان را افزایش می دهد. نام این مرد طالب بن حسی (جک پدرسن) است و مرگ او - بعداً خارج از دوربین، بر اثر جراحات پیچیده - فقط به عنوان تحریک خشونت مهم است.

شورش اسوالگاردن عزم پلیس بد مایک اندرسن (یعقوب هابرگ لومان)، پلیس درگیر جنس هویر (سایمون سیرز) و مسلمان خوب عاموس الشامی (طارک زایات) را آزمایش می کند که آخرین آنها بازداشت شده و سپس توسط فیلم کشیده می شود. قهرمانان سفید پوست آموس جالب‌ترین شخصیت در بین این سه شخصیت است زیرا امیدوار است که یک «برادر بزرگ» یا یک شخصیت مربی برای اعضای جوان‌تر جامعه باشد. برادران بزرگ نیز گشت محله ای از نوع فرشته نگهبان هستند.

متأسفانه، آموس فقط یک شخصیت ثانویه است، زیرا بیشتر «اجرا» به طور قابل پیش‌بینی مربوط به مایک و جنز است و اینکه چگونه اقدامات آنها در Svalegarden منعکس کننده شخصیت کلی آنها است. ینس، که به ما گفته می‌شود ناظر منفعل (اما متضاد!) دستگیری طالب بود، لحظه‌ای مردانه را با آموس به اشتراک می‌گذارد: "شما مثل یک پرتاب می‌کنید" او در طول یک صحنه محوری به آموس می‌گوید. هر دو می خندند. مایک، نژادپرستی که نه تنها از "کولی ها" متنفر است، بلکه در آزار طالب نیز مشارکت فعال داشت، به همین خوبی عمل نمی کند.

از این نظر، یک قوس اخلاقی منظم در اعمال شخصیت‌ها در «اجرا» وجود دارد و بدون جذابیت یا فوریت زیادی اجرا می‌شود. هر رویارویی قبل از شروع جنجال، ترمز می گیرد: در خشن ترین صحنه، مایک به سر یک روتوایلر عصبانی خنجر می زند. هنگامی که مایک در حالی که در طبقه آسانسور نفس نفس می زند و به پایین می رود، خون سگی در تمام صورت او می جهد. این به همان اندازه نزدیک است که «اجرا» به لحظه‌ای اوج می‌رسد، زیرا پایان فیلم به هیچ وجه رضایت تماشاگران را از اجرای عدالت در مورد مایک، آدم بدی که ظاهراً در طول فیلم یاد گرفته‌ایم، نمی‌کند. همچنین انسان به اندازه کافی برای چیده شدن.

بقیه خشونت‌های فیلم نسبتاً غیرقابل احساس است، زیرا به نظر می‌رسد Hviid و Olholm می‌خواهند به بینندگان اطمینان دهند که عدالت اجتماعی سریع یا مرتب نیست، به خصوص در زمان بحران. بسیاری از "اجرا" فقط تأیید می کند که افراد بسیار خوبی در هر دو طرف وجود دارند، مانند مادر آموس، ابیا (ازلم ساگلانماک)، که دوباره به مایک اطمینان می دهد که "والدین بودن مانند این است که قلب شما بدون محافظت در جهان قدم بزند. ” آموس و دیگرانی مانند او، احتمالاً پس از اتفاقاتی که در «اجرا» نشان داده شده‌اند، به کارهایی ادامه می‌دهند که حتی رمزهای خوش‌نیتی مانند جنز نمی‌توانند. اما این فیلم درباره آنها نیست.

هیوید و اولهولم زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آینده روابط نژادی می کنند، اما همیشه در تصاویر صاف و به شدت فیلتر شده. مایک، ینس و آموس در یک عکس معمولی سخاوتمندانه، از گودالی عبور می‌کنند که نشان‌دهنده بلندی‌های خانه‌دار اسوالگاردن است. امواجی که در آن گودال می‌ریزند، دیدن ساختمان‌های اطراف را برای ما سخت می‌کند... اما دید ما برای شروع زیاد نبود.